توافق هسته ای ایران و پیامدهای ان در سراسر جهان


سه شنبه در یک موفقیتی چشمگیر ایران و شش قدرت جهانی- ایالات متحده،چین، روسیه، فرانسه،بریتانیا و المان-  به توافقی نهایی و جامع در عوض توقف تدریجی تحریم های بین المللی  به مهار برنامه هسته ای ایران رسیدند. این توافق علی رغم اتقادات وارده به ان رویداد بزرگ تاریخی است که عواقب ژرف ژئواستراتژیک و اقتصادی در خاورمیانه و فراتر از ان خواهد داشت.

اهمیت، پیچیدگی و ماهیت دشوار فرایند این مذاکرات 18 ماهه با این حقیقت گره خورده که جان کری تقریبا مدت سه هفته در وین ماند تا مهر نهایی توافق را بزند  و التزامش را به طولانی ترین مذاکرات در مکانی واحد به عنوان وزیر امور خارجه امریکا پس از جنگ دوم جهانی رقم بزد.سرمایه گداری در این تلاش موکد این است که توافق مذکور را دولت امریکا پیروزی چشمگیری در عرصه سیاست خارجی میداند.

این فقط به این معنا نیست "همانگونه که اوباما گفته است یک توافق نهایی گزینه بسیار مهمی را از روی میز برداشته است و اغاز گر پروسه طولانی از روابط نه تنها میان ایران و امریکا بلکه میان ایران و جهان است، و منطقه در خود تحولی را مشاهده میکند". علاوه بر اینها توافقی دوام دار پیروزی مهمی را برای تلاشهای  دیرینه در نبرد برای منع گسترش هسته ای به ارمغان میاورد. و  با استناد به اژانس بین المللی انرژی هسته ای، در منع گسترش هسته ای در این زمان مهم بیش از چهل کشور علاقه خودرا به شرکت در باشگاه 30  دولت که  اانرژی هسته ای دارند نشان داده اند.

توافق نهایی برای حسن روحانی، ریاست جمهوری ایران،موفقیتی بزرگ است وکلید گامی به سوی تقویت کردن اقتصاد ایران میباشد؛ اقتصادی که سالها توسط تحریم های بین المللی ضربه خورده است.این توافق همچنین به روحانی فرصت سیاسی بالقوه ای میدهد که  اصلاح طلبانی را حمایت کند که بیشتر انها  طرفداران کلیدی در اتخابات مجلس اینده ایران  در سال اینده هستند.

توافق جامعه یا فراگیر برای اوباما بخش مهمی از میراث سیاست خارجی او به عنوان رئیس جمهور محسوب میشود ؛یکی از ستونهای کلیدی افزایش امنیت جهانی هسته ای.

 دولت  با موفقیتهای هسته ای میان ایالتی در امریکا مانند معاهده جدید کاهش سلاح های استراتژیک جدید با روسیه فرایند اجلاس امنیت هسته ای را تاسیس کرده تا با تروریسم هسته ای مقابله کند.اوباما تروریسم هسته ای را"تهدیدی فوری و افرطی به امنیت جهانی توصیف کرد.

پس از 2010 سه اجلاس امنیته هسته ای برگزار شده اند که چهارمی ان در 2016 در واشنگتن برگزار خواهد شد. این وقایع بدنه بلند پرواز کار بین المللی را به راه می اندازد" تا تمامی مواد هسته ای  اسیب پذیر را در اطراف جهان" را تا پایان ریاست جمهوری اوباما حفظ کند.

اکنون که توافق نهایی در جای خود  قرار دارد خوشبینی های روبه فزونی در مورد  گشترش تجدید رابطه میان ایران و ایالات متحده من جمله در تعقیب اهداف مشترک در خاورمیانه مانند مبارزه با داعش وجود دارد. با تاکید براین  تجدید رابطه اوباما تکرار کرده است که اکنون غرب و تهران  بهترین فرصت ها را در این دهه ها دارد تا روابط خود را به جلو رانند.

ایران تحت شرایط این توافق از ایالات متحده، اتحادیه اروپا و سازمان ملل کاهش مرحله ای تحریمها را دریافت میکند.این برای تهران مسئله مهمی است زیرا تحریمها تا حدی صادرات نفت کشور را کمی بیش از  یک میلیون بشکه در روز پس تاز 2012 نصف کرده است که به نوبه خود به فلج شدن اقتصاد کشور انجامیده بود. ایران جایگاه چهارم  منابع نفتی جهان  و جایگاه دومین ذخیره گاز طبیعی دار دارد.

این توافق که با وحشت در محافل متعددی هم در تهران و هم در واشنگتن  و هم از لحاظ بین المللی مورد استفبال قرار میگیرد ممکن است که اشکار شود.از لحاظ بین المللی این توافق  نگرانیها  را در برخی از  دول عربی مانند عربستان سعودی افزایش میدهد اما  این بنیامین نتانییاهو نخست وزیر اسرائیل است که سرسخت ترین منتقد عمومی به توافق است  و  هشدار داده که این توافق به طور اجتناب ناپذیری به جنگ هسته ای ختم میشود.

برای اطمینان،هیچ توافق دوام داری وجود ندارد  که ایران احتمالا موافق است که کاملا خواهان حذف توانایی خود در ساخت بمب هسته ای باشد. جان کری در گواهی سال پیش به کنگره گفت که در حال حاضر ایران در مقام نظر دو ماه به طول میانجامد تا مواد کافی هسته ای را برای چنین سلاحی تولید کند.

هرچند شش قدرت جهانی معتقدند که به طرز قابل توجهی این به اصطلاح دوره گسستن را به تقریبا 12 ماه به طول کشانده اند اما برای بسیاری از محافظه کاران در تهران من جمله مقام معظم رهبری مسئله حساس میباشد.

این حقیقتی را در ا یران و ایالا متحده نشان میدهد که مخالفت با توافق نهایی تا حد زیادی(اما به هیچ وجه منحصرا) میان محافظه کاران من جمله حزب جمهوری خواه که کنترل کنگره را به دست دارد متمرکز است.و این مجلس قانون گذاری فدرال امریکا است که  توافق مذکور با شفاف ترین و فوری ترین چالش در  در دوره بازبینی 60 روزه که به زودی با  رای گیریهای نهایی در حرکت است و احتمالا تا پائیز نمیباشد مواجه است.

اکنون بسیاری از جمهوری خواهان و دموکراتها به این توافق حمله کرده اند حتی  میچ مک کونل رهبر اکثریت سنا و جان بونر سخنگوی کاخ سفید این توافق را حرکت گمراه دیپلوماتیک خوانده اند.لیکن دولت به توافق مطمئن است که دائما متوقف نخواهد شد زیرا تحت شرایط نظارت کنگره به توافق نیاز به دو سوم اکثریت کاخ سفید و سنا میباشد تا وتو ریاست جمهوری را نادیده بگیرند.

لیکن با توجه به شدت این مخالفت برخی انتقادات احتمالا خود را با توافق نهایی اشتی نمیدهند گرچه که کنگره ان را تایید کند. بنابراین توافق ممکن است به سادگی کانونی برای حملات جمهوری خواهان و احتمالا برای برخی دموکراتها در انتخابات ریاست جمهوری2016 امریکا شود و این امکان را برای رئیس جمهور اینده باز میگذارد تا در این مئسله تجدید نظر فرماید.

نارضایتی های سیاسی در امریکا تنها ممکن است نتانیاهو را تشویق کند به خصوص با حکم جدید اتخاباتی اخیر اسرائیل احتمالا این حق را برای خود قائل هستند تا اقدام نظامی یک جانبه ای را علیه تاسیسات هسته ای ایران به کار گیرند.

در مجموع توافق هسته ای نهایی و جامع رویدادی بزرگ تاریخی است که فصل جدیدی را در تاریخ روابط ایران با ایالات متحده و در سراسر غرب میگشاید. لیکن انتقادات داخلی و بین المللی  اکنون علیه این توافق ظاهر میشود و  توافق مذکور با مانع بزرگ و زودی در پاییز در کنگره مواجه خواهد شد.

منبع: رویترز  

سه شنبه در یک موفقیتی چشمگیر ایران و شش قدرت جهانی- ایالات متحده،چین، روسیه، فرانسه،بریتانیا و المان-  به توافقی نهایی و جامع در عوض توقف تدریجی تحریم های بین المللی  به مهار برنامه هسته ای ایران رسیدند. این توافق علی رغم اتقادات وارده به ان رویداد بزرگ تاریخی است که عواقب ژرف ژئواستراتژیک و اقتصادی در خاورمیانه و فراتر از ان خواهد داشت.

اهمیت، پیچیدگی و ماهیت دشوار فرایند این مذاکرات 18 ماهه با این حقیقت گره خورده که جان کری تقریبا مدت سه هفته در وین ماند تا مهر نهایی توافق را بزند  و التزامش را به طولانی ترین مذاکرات در مکانی واحد به عنوان وزیر امور خارجه امریکا پس از جنگ دوم جهانی رقم بزد.سرمایه گداری در این تلاش موکد این است که توافق مذکور را دولت امریکا پیروزی چشمگیری در عرصه سیاست خارجی میداند.

این فقط به این معنا نیست "همانگونه که اوباما گفته است یک توافق نهایی گزینه بسیار مهمی را از روی میز برداشته است و اغاز گر پروسه طولانی از روابط نه تنها میان ایران و امریکا بلکه میان ایران و جهان است، و منطقه در خود تحولی را مشاهده میکند". علاوه بر اینها توافقی دوام دار پیروزی مهمی را برای تلاشهای  دیرینه در نبرد برای منع گسترش هسته ای به ارمغان میاورد. و  با استناد به اژانس بین المللی انرژی هسته ای، در منع گسترش هسته ای در این زمان مهم بیش از چهل کشور علاقه خودرا به شرکت در باشگاه 30  دولت که  اانرژی هسته ای دارند نشان داده اند.

توافق نهایی برای حسن روحانی، ریاست جمهوری ایران،موفقیتی بزرگ است وکلید گامی به سوی تقویت کردن اقتصاد ایران میباشد؛ اقتصادی که سالها توسط تحریم های بین المللی ضربه خورده است.این توافق همچنین به روحانی فرصت سیاسی بالقوه ای میدهد که  اصلاح طلبانی را حمایت کند که بیشتر انها  طرفداران کلیدی در اتخابات مجلس اینده ایران  در سال اینده هستند.

توافق جامعه یا فراگیر برای اوباما بخش مهمی از میراث سیاست خارجی او به عنوان رئیس جمهور محسوب میشود ؛یکی از ستونهای کلیدی افزایش امنیت جهانی هسته ای.

 دولت  با موفقیتهای هسته ای میان ایالتی در امریکا مانند معاهده جدید کاهش سلاح های استراتژیک جدید با روسیه فرایند اجلاس امنیت هسته ای را تاسیس کرده تا با تروریسم هسته ای مقابله کند.اوباما تروریسم هسته ای را"تهدیدی فوری و افرطی به امنیت جهانی توصیف کرد.

پس از 2010 سه اجلاس امنیته هسته ای برگزار شده اند که چهارمی ان در 2016 در واشنگتن برگزار خواهد شد. این وقایع بدنه بلند پرواز کار بین المللی را به راه می اندازد" تا تمامی مواد هسته ای  اسیب پذیر را در اطراف جهان" را تا پایان ریاست جمهوری اوباما حفظ کند.

اکنون که توافق نهایی در جای خود  قرار دارد خوشبینی های روبه فزونی در مورد  گشترش تجدید رابطه میان ایران و ایالات متحده من جمله در تعقیب اهداف مشترک در خاورمیانه مانند مبارزه با داعش وجود دارد. با تاکید براین  تجدید رابطه اوباما تکرار کرده است که اکنون غرب و تهران  بهترین فرصت ها را در این دهه ها دارد تا روابط خود را به جلو رانند.

ایران تحت شرایط این توافق از ایالات متحده، اتحادیه اروپا و سازمان ملل کاهش مرحله ای تحریمها را دریافت میکند.این برای تهران مسئله مهمی است زیرا تحریمها تا حدی صادرات نفت کشور را کمی بیش از  یک میلیون بشکه در روز پس تاز 2012 نصف کرده است که به نوبه خود به فلج شدن اقتصاد کشور انجامیده بود. ایران جایگاه چهارم  منابع نفتی جهان  و جایگاه دومین ذخیره گاز طبیعی دار دارد.

این توافق که با وحشت در محافل متعددی هم در تهران و هم در واشنگتن  و هم از لحاظ بین المللی مورد استفبال قرار میگیرد ممکن است که اشکار شود.از لحاظ بین المللی این توافق  نگرانیها  را در برخی از  دول عربی مانند عربستان سعودی افزایش میدهد اما  این بنیامین نتانییاهو نخست وزیر اسرائیل است که سرسخت ترین منتقد عمومی به توافق است  و  هشدار داده که این توافق به طور اجتناب ناپذیری به جنگ هسته ای ختم میشود.

برای اطمینان،هیچ توافق دوام داری وجود ندارد  که ایران احتمالا موافق است که کاملا خواهان حذف توانایی خود در ساخت بمب هسته ای باشد. جان کری در گواهی سال پیش به کنگره گفت که در حال حاضر ایران در مقام نظر دو ماه به طول میانجامد تا مواد کافی هسته ای را برای چنین سلاحی تولید کند.

هرچند شش قدرت جهانی معتقدند که به طرز قابل توجهی این به اصطلاح دوره گسستن را به تقریبا 12 ماه به طول کشانده اند اما برای بسیاری از محافظه کاران در تهران من جمله مقام معظم رهبری مسئله حساس میباشد.

این حقیقتی را در ا یران و ایالا متحده نشان میدهد که مخالفت با توافق نهایی تا حد زیادی(اما به هیچ وجه منحصرا) میان محافظه کاران من جمله حزب جمهوری خواه که کنترل کنگره را به دست دارد متمرکز است.و این مجلس قانون گذاری فدرال امریکا است که  توافق مذکور با شفاف ترین و فوری ترین چالش در  در دوره بازبینی 60 روزه که به زودی با  رای گیریهای نهایی در حرکت است و احتمالا تا پائیز نمیباشد مواجه است.

اکنون بسیاری از جمهوری خواهان و دموکراتها به این توافق حمله کرده اند حتی  میچ مک کونل رهبر اکثریت سنا و جان بونر سخنگوی کاخ سفید این توافق را حرکت گمراه دیپلوماتیک خوانده اند.لیکن دولت به توافق مطمئن است که دائما متوقف نخواهد شد زیرا تحت شرایط نظارت کنگره به توافق نیاز به دو سوم اکثریت کاخ سفید و سنا میباشد تا وتو ریاست جمهوری را نادیده بگیرند.

لیکن با توجه به شدت این مخالفت برخی انتقادات احتمالا خود را با توافق نهایی اشتی نمیدهند گرچه که کنگره ان را تایید کند. بنابراین توافق ممکن است به سادگی کانونی برای حملات جمهوری خواهان و احتمالا برای برخی دموکراتها در انتخابات ریاست جمهوری2016 امریکا شود و این امکان را برای رئیس جمهور اینده باز میگذارد تا در این مئسله تجدید نظر فرماید.

نارضایتی های سیاسی در امریکا تنها ممکن است نتانیاهو را تشویق کند به خصوص با حکم جدید اتخاباتی اخیر اسرائیل احتمالا این حق را برای خود قائل هستند تا اقدام نظامی یک جانبه ای را علیه تاسیسات هسته ای ایران به کار گیرند.

در مجموع توافق هسته ای نهایی و جامع رویدادی بزرگ تاریخی است که فصل جدیدی را در تاریخ روابط ایران با ایالات متحده و در سراسر غرب میگشاید. لیکن انتقادات داخلی و بین المللی  اکنون علیه این توافق ظاهر میشود و  توافق مذکور با مانع بزرگ و زودی در پاییز در کنگره مواجه خواهد شد.

منبع:   http://blogs.reuters.com/great-debate/2015/07/14/iran-nuclear-deal-what-happens-next-around-the-world/

مترجم:سید علی سجادی

روسیه ؛بزرگترین بازنده احتمالی در توافق هسته ای ایران

همانگونه که ایران و شش قدرت جهانی به سوی مستحکم ساختن توافقی  قدم میگذارندکه برنامه هسته ای ایران  را در عوض کاهش تحریم ها  محدود می کند خود فرصتی مطلوب برای غربیها است. ایالات متحده و همکاران اروپایش با بازگرداندن ایران به اغوش اقتصاد جهانی ،اتحاد ساختگی بین ایران و روسیه را که در بلند پروازی های هژمونیک مسکو حاکم است قطع میکندرقابت بین مسکو و تهران به کاهش نفوذ روسیه در خاورمیانه، ظهور ایران و حتی حفظ منافع بعدی اروپا میانجامد؛ زیرا ایران به دنبال جایگزینیهای برای گاز روسیه است.،

ایران و روسیه تاریخ پیچیده را که بر خاسته از پیشنه امپریالیستی هر دو  کشور است دارا هستند. در حقیقت  در طی دو قرن گذشته ایران بیشتر اراضی اش را به روسیه بیش از هر کشور دیگری واگذار کرده است. پس از جنگ دوم جهانی اتحاد شوروی ثبات جنبش های جدایی طلب را بر هم زده و انها را به جدایی از استان  اذربایجان تشویق کرد همانگونه که اکنون اکراین انجام میکند ایران نیز در دهه 1980 مجاهدین افغان را در نبرد علیه شوروی حمایت میکرد.

ائتلاف اخیر ایران و روسیه بیشتر به یک ازدواج مصلحتی شبیه است تا به یک همکاری واقعی. روسیه،  ایران را به عنوان جاپای زئوپلتیک در خلیج فارس دارای منابع غنی انرزی به کار میگیرد و انگتش در چشمان متحدان ایالات متحده در منطقه فرو  میکند. در عوض ایران از ، قدرت وتو روسیها در  گرده همایی های بین الماللی مانند سازمان ملل حداکثر استفاده را میبرد.

ایران کشوری است که با غرب در زمینه های مانند انرژی ، تجارت و تولید قدرت هسته ای صلح امیز در گیر است و دیگر روسیه را حافظ منافع خود نمیبیند.اینکه ایران با غرب روابطی اسیب دیده و گزنده دارد که ایران را به سوی ایجاد روابط سیاسی و تجاری و نظامی با روسیه سوق میدهد یک حقیقت است اما د ربهترین حالت  روابط مذکور هنوز هم شکننده اند.

شرکت های روسی موافقتنامه های را با ایران به امضا رسانده اند که کشش زیادی به بازارهای ایران  در بخشهای  بحث برانگیزی مانند انرژی و قدرت هسته ای نداشته است.راکتور هسته ای بوشهر که ساخت روسیه است مبتلا به تاخیرات و بلالا رفتن  بی رویه هزینه ها شده است.در طی سال گذشته شرکتهای روسی در به امضا رساندن تمام انواع موافقنامه های بلند مدت در هوانوردی،کشتیرانی تجار ی و تجارت بازرگانی بدون ترس از اینکه توسط شرکتهای برتر غربی به عنوان توافقی هسته ای کنار گذاشته شوند از خود سرعت نشان داده اند.

روسیه و ایران در انرژی بیش از سایر حوزه های که از اهمیت استراتژیک برخورارند منافع رقابتی دارند. اگر ایران میتواند که نفت خود را بدون مانع توسط تحریم ها  بفروشد منتهی به فشاری نزولی در قیمت های جهانی نفت میشود و عامل اصلی روسیه را اسیب میرساند.

علاوه بر اینها ایران جایگاه دومین ذخایر گاز طبیعی جهان را دارد که در نهایت در رقابت با روسیه تقاضای اروپا را براورده میکند.در طی این سالها روسیه تقریبا 40 در صد از واردات گاز اروپا را تامین کرده است اما استفاده مسکو از انرژ ی به عنوان سلاح و سیاست خارجی  رو به فزون جنگ طلبش  باعث تقویت اتحادیه اروپا شده تا مصمم به پیگیری تنوع انرژی باشند.

اینک استراتژی گازی اتحادیه اروپا شامل تعداد زیادی راه حل میباشد من جمله تحویل گاز از خط لوله ای اذربایجان و حتی دورتر تا ترکمنستان است.ذخایر وسیع و مجاور ایران به چالشگری احتمالی برای بازارهای اروپایی میماند اما ایران با  توجه به فقدان تاسیسات  خط لوله  و سالها تحریم  هرگز ظرفیت پذیرفتن این فرصت را نداشته است.ایران در عوض  عمدتا تحویل گاز را به همسایگان نزذیک تر خود مانند ترکیه، ارمنستان و اذربایجان انتخاب کرده است.

اخیرا مذاکراتی مجددا در  مورد ساخت خط لوله فارسی برای تامین گاز اروپا از ترکیه اشکار شده است. لیکن خوشیبینی برای راه حل های مقطی باید تعدیل شوند. خط لوله هاف پروژههای هزیه برداری هستند که ده ها سال برای ساخت ان زمان میبرد و نیاز به ترکیب مطلوبی از منافع تجاری، ارداه سیاسی و سرمایه های تقریبا زیادی دارد. ایران مجبور میشود که روابط سر د خود را با ترکیه که عامل تیره کننده این روابط جنگ در سوریه است بهبود بخشد. ایران همچنین مجبور خواهد بود که شرایط الزام اوری را به کنسرسیوم سرمایه گذاری که در اغاز از پذیرش ایران به عنوان ریسک اکراه دارند پیشنهاد دهد.

برنامه های ایران برای صادرات دوره ای گاز طبیعی مایع که تا به امروز توسط تحریم هاکنونی به تاخیر افتاده اند  نیز احتمال بازگشت ان وجود دارد.در حالیکه این پروژه ممکن است کمتر به توافقات سیاسی به جای خط لوله  فارسی متکی باشد اما نیاز برای فناوری و سرمایه گذاری ضروری خواهد بود.

اگر ایران به شرایط توافق هسته ای خود وفادار باشد به احتمال زیاد چنین حمایت های را از غرب دریافت میکند به جای اینکه از روسیه که در تنگنای مضیقه مالی است کمک دریافت کند.

توافق قرب الوقوع بین ایران و شش قدرت جهانی ظرفیت این را دارد که برای روسیه خسارتی دام گونه باشد .غرب باید فرصت را مغتنم شمرده و ایران را ترغیب نماید تا خود را از محور اقتصادی روسیه کنار بکشد.

میدان دادن به رقابت اقتصادی میان دو دو رقیب تاریخی در نهایت منجر به کاهش همکاری های سیاسی میان طرفین میشود.  در اینده دور، این توافق منتهی به کسب توفق استراتژیک برای ایا لات متحده و اروپا میشود.

منبع:  http://blogs.reuters.com/great-debate/2015/07/09/big-loser-in-any-nuclear-deal-with-iran-may-be-russia/


مترجم: سید علی سجادی

سرکوب اسلام گراها در مصر




نویسنده:محمد بازی

کلیدواژه: مصر،هشام برکات،محمد مرسی،اخوان المسلمین

 

در 29ژوئن دادستان ارشد مصری هنگامیکه از خانه خود در قاهره خارج میشد در یک خودروی حامل بمب کشته شد.او بلند پایه ترین مقامی بود که  که ترور شدچون دو سال پیش مبارزان اسلام گرا پس از اینکه ارتش مصر محمد مرسی،اولین رئیس جمهور منتخب دموکراتیک، را خلع کنند  شورشی را بر پا کرده بودند.

ترور هشام برکات،دادستان مصر به تراژدی شباهت دارد اما تعجب اور نیست.مصر به چرخه ای از حالت خشونت تحریم گونه، سرکوب و انتقام به مجرد اینکه ارتش، مرسی را از قدرت در جولای 2013 برکنار ساخت حرکت مارپیچی به خود گرفته است.حکومت جدید که از پشتیبانی ارتش برخوردار است اقدامات تهاجمی تری  را برای سرکوب تمامی رقبای سیاسی،دستگیر کردن رهبران اخوان المسلمین که پس از کودتا فرار را بر قرار برگزیده بودند به کار گرفتند و دستاوردهای زیادی را که در شورش2011 به سقوط حسنی مبارک انجامیده بود خنثی ساختند.

اینها خطراتی هستند که برخی در جهان عرب و غرب نتوانستند ان را درک کنند. در حالیکه پس از کودتا در مصر سکوت اختیار کردندد. با ا ین که حاکمیت اقتدارگرایی ظاهرا ثبات را در مدت کوتاهی تامین کرده ، اما  به نارضایتیها دامن زده و این ایده را تصدیق کرده است که خشونت تنها راه کسب قدرت سیاسی است.

یک دادگاه مصری در 16 ژوئن مجازات اعدام را برای مرسی ،اولین رهبر اخوان المسلمین که مسئولیت ریاست جمهوری را در یک کشور عربی پذیرفت، تایید کرد. مرسی  از همان ایتدا در ماه می همراه با بیش از صد تن از متهمان به اتهام همدست بودن در فرار اززندان به اعدام محکوم شده بود.این حکم اعدام که اخرین مجموعه از داددادگاهی دورغین است و  با صدور حکم خود به اعدام دسته جمعی میانجامد توسط  قوه قضاییه پس از کودتای نظامی صادر شد.اگر مرسی، رئیس جمهور سابق، در نهایت به دار اویخته شود قطعا اشتباه قضایی مهمی خواهد بود و  این از مرسی در میان میلیونها نفراز مسلما نان جهان چهره یک شهید را میسازد.

سوای سرنوشت مرسی، اعدامهای دسته جمعی نشانه خطرناکی را به اسلامگراها در سراسر خاورمیانه  میفرستند؛ نشانه ای که نتایج انتخابات مورد احترام نخواهد بود.تجربه اخیر اخوان المسلمین در مصر نشان از این دارد که نیروهای اقتدارگرا و سکولار برای تضعیف اسلام گراها  بسیج میشوند پیش از انکه  فرصت حاکمیت داشته باشند.اساسا مصر بدون  مشارکت اخوان المسلمین نمیتواند دموکراسی ماندنی باشد.

هنگامیکه ارتش مرسی را خلع کرد، اصرار بر این داشت که این عمل ناشی از اراده مردم مصر است،کسی که با حاکمیت ناشیانه خود و سیاستهای اقتصادی مصیبت بار  باعث گسترش یاس و ناامیدی شده بود.اما ا رتش در انجا توقف نکرد؛ مرسی و هزاران نفر از  دیگر رهبران و فعالان اخوان المسلمین را دستگیر کرده و  خروجی رسانه های طرفدار اسلام گراها را تعطیل کرده و  مشارکت کامل اخوان المسلمین در زندگی سیاسی مصررا غیر قاونی اعلام کرد.سپس ارتش و نیروهای امنیتی در اگوست2013 به سوی هزاران نفر از طرفداران مرسی که در میدان ربا ال ادوی به طور مسالمت امیز تحصن کرده بودند شلیک کرد و دست کم جان هزارن نفر را گرفت.دیده بانی حقوق بشر این قتل عام را یکی از بزرگترین کشتارهای تظاهر کنندگان در یک روز در تاریخ معاصر نامید.

عبدل فتاح ال سیسی وزیر دفاع مرسی و  محرک اصلی کودتا اکنون رئیس جمهور مصر است. او عناصر متعددی از حاکمیت ارتش را احیا کرده و  مقامات رژیم مبارک را به قدرت بازگردانده است.پس از اینکه جمال عبداناصر  رهبر کاریزمای مصری که توانست پادشاهی تحت حمایت بریتانیا را در سال 1952 خلع کند سیسی نیز اخرین کسی است که در خط دیکتاتوری نظامی قرار گرفته که بر مصر حاکم است.

اخوان المسلمین از قدیمیترین و موثرترین حکومت اسلام گرا در جهان عرب و اسلام است؛اخوان المسلمین برای شعبه ها و  وابسته ها در سراسر خاورمیانه منبع الهام بوده است. در طی چندین دهه احزاب اسلام گرا در منطقه از خشونت اعلام انصراف کرده و خود را متعهد به مشارکت در سیاستهای انتخاباتی میدانند.

اما اکنون اسلامگراها کودتای نظامی و سرکوب متعاقب ان را در مصر نشانه عدم احترام به نتایج انتخابات مردم میدانند.این پروسه میتواند خارج از کنترل، حرکت مارپیچی داشته باشد. در سال 1992 جبهه رستگاری اسلامی در الجزایر در استانه پیروزی  انتخابات پارلمان بود  که ارتش دخالت کرد و نتایج  انتخابات را به هم زد. این کودتای ارتش باعث هشت جنگ داخلی شد که بیش از  صد هزار کشته بر جای گذاشت.

امروز ارتش مصر تا حدی بدون اینکه مجازات شود به سرکوب خود ادامه میدهد زیرا ایالات متحده و دیگر قدرتهای غربی اشکار ساخته اند که ثبات را بر دموکراسی ترجیح میدهند.اکثر غربیها پذیرفته اند که کودتا تا حد زیادی در مورد دادگاههای دروغین و حکم اعدام های دسته جمعی توسط سیستم قضایی مصر  در سکوت مانده اند. ایالات متحده هر ساله میلغ 1.3 میلیارد دلار کمک نظامی به مصر اختصاص میدهد اما امریکا از  به کار گرفتن این کمکها به عنوان اهرم فشار بر رژیم مصر اکراه دارد.

اخوان المسمین که در سال 1928 بدست معلمی به نام حسن البنا پایه گذاری شد از همان ابتدا بر تبلیغ و تهیه کردن خدمات اجتماعی متمرکز بود. هنگامیکه ناصر و جنبش افسران ازاد او در 1952 قدرت را بدست گرفتند  در ظاهر متحد اخوان المسلمین بودند ولی پس از اینکه  در سال 1954یکی از اعضای اخوان سعی در ترور ناصر  داشت رژیم جدید نظامی به  سوی  از میدان به در کردن اسلام گراها با دستگیری، اعدام و  تبعید هزاران نفر حرکت کرد.

سرکوب اخوان المسلمین به دست  ناصر در دهه های 1950 و 1940 به پایه گذاری بنیان های ظهور خشونت جنبشهای اسلامی در مصر و در سراسر خاورمیانه کمک کرد.سید قطب ایدئولوگ  اخوان المسلمین  و  اشتی ناپذیرترین متفکر  ان دوره  که مانیفست راه طی شده را به چاب رساند استدلال میکرد که ملی گرایی عربی سکولار  جمال عبداناصر به اقتدار گرایی و دوره جدیدی از جاهلیت انجامیده .جاهیت اصطلاحی بود که طنین خاصی را برای اسلام گراها دارد زیرا مربوط به دوره قبل اسلام یا عصر  تاریکی است.سید قطب در سال 1966 توسط رژیم ناصر اعدام شد و به جرگه شهدای اسلام در امد.

اکثر بازمانده های اخوان المسلمین در دهه 1960 از خشونت دوری گزیدند و خواهان سازش با رژیم سکولار شدند. اما ایده های سید قطب رشد کرد و هواداران او از اخوان المسلمین جدا شده و به جناح های خشن تری منشعب شدند. گروه اسلامی و جهاد اسلامی مصر دو  تا از مهمترین شاخه های این انشعاب میباشد. در سال 1981 اعضای جهاد اسلامی به داخل ارتش مصر نفوذ کرده و رئیس جمهور انور سادات را ترور کردند. مبارک، جانشین سادات به عنوان ریاست جمهوری انتخاب شد وی اقدامات سرکوبگرایانه جدیدی هم بر جهاد اسلامی مصر و اخوان المسلیمن  به راه انداخت.

در دهه1980 موج دیگری از اسلام گراهای مصری مجبور به تبعید شدند و اکثر انها به جهادی که از سوی سازمان سیا در نبرد علیه شوروی در اشغال افغانستان حمایت میشد سر بر اوردند. مصری ها که بیشترشان از طرفدارن سید قطب بودند مانند ایمن ال ظواهری(رهبر جهاد اسلامی مصر در هنگام ترور سادات) بعدها  استخوان فقرات القاعده را تشکیل دادند.

در اواخر دهه1980 گروه اسلامی حملات حادی را علیه پلیس،مقامات حکومتی  و روشنفکران در سراسر مصر  اغاز کردند که به کشته شدن 2.500 تن  انجامید و همینطور به فلج کردن اقتصاد کشور.

واکنش رژیم مبارک سرکوب خشن ،دستگیری ،اعدام و یا دیپورت کردن هزاران نفر از مظنونین اسلامگرا بود.مصریها از اسلام گراهای خشن دوری کردند در حالیکه اخوان المسلمین به اصل عدم خشونت خود وفادار بود.

متاسفانه،این چرخه سرکوبی دولت که منجر به افراط گرایی و خشونت شده امورزه هم در مصر تکرار میشود.

برای اسلام گراهای مصری و به راستی اسلام گراهای خاورمیانه پس از عزل مرسی دو را وجود دارد: جهادگرایی که توسط قطب و هواداران او حمایت مشود  ویا اینکه گزینه صلح جویانه را که توسط اسلام گرایان ترکیه،مراکش، تون و جاهای دیگر استفاده میشود برگزینند.گروهای مذکور خود را متعد به کار اندک ایجاد پایگاه اجتماعی،مهیا کردن خدمات به رای دهندگان و شرکت در سیاستهای اتخاباتی میدانند.

اخرین خطر یک حکومت اقتدار گرا اینست که از تمامی اسلام گراها چهره یک شیطان میسازند؛ تروریستهای که باید سرکوب شوند که این البته تبدیل به پیشگویی صادقانه شده است.سرکوب مصر  به انهایی که حامی خشونت هستند ثابت میکند که تنها راه برای حفظ جانشان و  کسب قدرت،سرکوب است.ما نباید به رژیم های مانند رژیم سیسی اجازه دهیم که تنفر به وجود اورد یا اینکه الگوهای سرکوب را که به افراط گرایی بیشتر مینجامد تکرار کند..

منبع: رویترز:http://blogs.reuters.com/great-debate/2015/07/01/why-egypts-crackdown-on-islamists-will-lead-to-bloodshed/

مترجم: سید علی سجادی


مواجهه عربستان با تهدیدات متعدد و نبودن ایران در راس لیست


همچنان که ایران و شش قدرت برترجهانی تا ضرب العجل 30 ژوئن به سوی توافقی بر محدود کردن ظرفیت هسته ای ایران رقابت میکنند عربستان انچنان خشمگین است که انرا برای پیشبرد برنامه هسته ای خود تهدید امیز قلمداد میکند. سعودی ها همراه با دیگر دولت های عربی غیر مستقیم  اشاره کرده اند که انها با هر ان چه که ظرفیت هسته ای ایران را حفظ میکند، رقابت میکنند.

ماه پیش، شاهزاده ترک الفیصل ، رئیس پیشین سازمان اطلاعات عربستان، در کفرانسی در کره جنوبی هشدار داد که "هر انچه را که ایرانیها داشته باشند ما هم خواهیم داشت."

تحت این  معامله اشکار، در عوض اینکه صراحتا برنامه هسته ای ایران را خاتمه بخشند، تهران ممکن است که مجاز به استمرار پنج هزار سانتریفیوژ برای تولید  سوخت هسته ای برای انرژی و اهداف پزشکی باشد.

رهبران عربستان سعودی دل نگران بازداشتن قدرت ایران چه به طور واقعی یا به طور دریافتی  در سراسر خاورمیانه هستند.نگرانی عربستان سعودی بدین دلیل است که اگر تحریم های اقتصادی  ایران تحت توافق هسته ای برداشته شود ایران به ده ها میلیادر دلار از درامد های نفتی  وسرمایه دسترسی پیدا خواهد کرد که ان به نوبه خود باعث نفوذ ایران در عراق،سوریه ، لبنان و جاهای دیگر خواهد شد.

عادل ال جبیر، وزیر خارجه عربستان، در حضور رهبران شورای همکاری خلیج فارس که در این ماه با باراک اوباما در کمپ دیویت دیدار داشتند ، گفت: تاکید کردن بر همه این موارد بدین خاطر است که چگونه با دخالت های ایران در امور کشورهای منطقه  روبه رو شویم." ما دستهای ایران را در لبنان، سوریه و عراق میبینیم. ما دست های ایران را در یمن میبینیم.ما میبینیم که ایران به پیشرفت سازمان های تروریستی کمک میکند.بنابراین چالش اساس این است که چگونه یکجا تمامی تلاشهای خود را هماهنگ سازیم.

لیکن عربستان سعودی و دیگر دولت های سنی عربی نباید به طرز برجسته ای خود را درگیر خطری کنند که از جانب ایران شیعه ایجاد میشود. این دولتها مشکلات داخلی و دل نگرانی های اقتصادی دیگری دارند که باید با ان را حل کنند. مخصوصا  موضوع برجسته شدن  جمعیت جوان و فقدان راه های بیان سیاسی.

کاخ نشین های سعودی با چالشی از جانب گروه های موسوم به دولت اسلامی مواجه هستند که هفته پیش با بر عهده گرفتن حمله انتحاری  به کشته شدن بیست و یک نمازگزار در مسجدی شیعه در استان شرقی عربستان منجر شد. همچنین ، رژیم عربستان باید با مسئله عواقب  بلندمدت کاهش درامد های نفتی که منجر به کاهش قیمت های نفتی شده، دست و پنجه نرم کند.

باراک اوباما در مصاحبه ای با نیو یورک تایمز در اوایل ماه اپریل هشدار داد که متحدان ایالات متحده امریکا مانند عربستان باید بیشتر نگران تهدیدات داخلی خود باشند؛ مانند،  مردمانی که در برخی موارد بیگانه میشوند یا جوانانی که بیکار هستند یا ایدئولوژی که مخرب و نهیلیستی است و در برخی موارد وجود باوری که هیچ راه قانونی سیاسی برای بیرون ریختن بی عدالتی وجود ندارد.وی افزود: فکر میکنم بزرگترین خطری که انها را تهدید میکند از جانب تجاوز ایران نیست بلکه ناشی از نارضایتیهای از داخل خود کشورشان است.

اظهارات اوباما موجب ناراحتی بسیاری از شیخ نشین های عرب من جمله رهبران عربستان سعوی، امارات متحده عربی و بحرین شد و قصد داشتند  مقامات سطح پایینی را به اجلاس سران کمپ دیوید ارسال کنند، اما اوباما در تلاش بود تا مذاکره ای را با متحدان امریکا اغاز کند، مذاکره ای که با این توجه تحت الشعاع قرار گرفت که چه کسی در اجلاس موفق شد و چه کسی نشد.

عربستان سعودی باید با موضوع" برجسته شدن جوانان" که بیش از نیمی از جمعیت29 میلون نفری کشور را که زیر 25 سال هستند رسیدگی کند. دو سوم جمعیت عربستان زیر سی سال هستند و از همه بدتر، نرخ تخمین شده بیکاری برای عربستانی های  15 تا  24 سال  تقریبا  سی درصد میباشد.

در حالیکه عربستان  اصرار دارد که ذخایر غنی  خارجیشان به انها امکان میدهد که در برابر قیمت های پایین نفتی و اشوبهای بالقوه منطقه ای مقاومت کنند این ذخایر تنها در ماه مارچ و اپریل 36 میلیارد دلار سقوط کرده است.( ذخایر عربستان سعودی در اواسط سال 2014 به اوج خود رسیده بود؛ برخی از اقتصاد دانان پیش بینی میکنند که این ذخایر ممکن است تا دو سال اینده به 200 میلیون دلار سقوط کند).هنگامیکه ملک سلمان پس از مرگ برادرش در ماه ژانویه به تخت نشست به تمامی کارمندان دولت و نظامیان حقوق تشویقی اعطا کرد. این حقوق تشویقی به احتمال زیاد از منابع خارجی به دست امده است زیرا که عربستان از پیش کسری بودجه  40 میلیارد دلاری را برای اولین بار در سال 2015 برنامه ریزی کرده بود. جنگ  تحمیلی سعودی ها علیه یمن نیز به خزانه عربستان اسیب وارد کرده و هزینه جنگ بیش ا ز مدت ان خواهد بود..

لیکن یمن جدیدترین صحنه در جنگ نیابتی ایران و عربستان است. نزاع با ایران،سیاست خارجی عربستان در دو دهه اخیر را تعریف کرده و پس از بهارعربی در سال 2011 که عربستان سعی میکرد که این جریان انقلابی را در نطق بمیراند، به خود شدت گرفته است.

رهبران سعودی گرایش به این دارند که تمامی  سیاستمداران و جناح های شیعه در جهان اسلام را نمایند ه ای ایران ببینند و اینکه اینها به طور واقعی یا خیالی در اصل قائل به رابطه ای با ایران در تمامی مسائل امنیتی منطقه ای هستند.

برای عربستان سعودی فشار های داخلی و خارجی در بهار عربی 2011 متقارن شد، پس از اینکه موج اعتراضات مردمی دیکتاتور های  کهن را در تونس، مصر ، لیبی ونهایتا  یمن از میدان به در کرد، عربستان نگران اشاعه انقلاب به قلمرو خود بود.. پس از ان مقامات سعودی به یکی از روشهای قدیمی تقویت حمایت های داخلی خود یعنی  بخشش سخاوتمدانه متوسل شد.

کمی بعد از اینکه رهبران تونس و مصر ساقط شدند، ملک عبد الله  130 میلیادر دلار را برای خریدن صلح داخلی کنار گذاشت. وی سه ماه حقوق اضافی به تمامی کارمندان حکومتی که شامل بخش عظیمی از نیروی کار ملی میشود اعطا کرد و به ایجاد ماشغل دولتی زیادی روی اورد.

ملک عبدالله همچنان 70 میلیارد دلار را برای ساختن پانصد هزار واحد های مسکونی برای شهروندان سعودی کم در امد در پنج سال اینده در نظر گرفت وی دویست میلیون دلار  را به سازمان های که تحت کنترل مقامات مذهبی وهابی من جمله پلیس امنیت اخلاقی  اختصاص داد.

و شورای عالی مذهبی سعودی به نوبه خود فتوای را صادر کرد که در ان اعلام شده بود  ، اسلام تظاهرات خیابانی را منع کرده است. خاندان پادشاهی همچنین به کارت شیعه های بازی کرده و اعلام کرد که بهار عربی در سراسر منطقه توسط ایران اجرا شده و اهل سنت را هدف  گرفته است.

رژیم سعودی هنگامی بر نگرانیش افزوده شد که انقلابها به یمن که در مرز جنوبی عربستان قرار دارد و بحرین، کشوری با اکثریت شیعه اما با حکومتی سنی که در شانزده مایلی  از استان شرقی عربستان سعودی  که بیشتر ذخایر نفتی در انجا بوده و بخش بزرگی از جمعیت ان شیعه هستند ، سرایت کرده است.

سعودی ها ایران را متهم به حمایت از ناارامیها در بحرین کرده و در سراسر معابر نیروهای را اعزام کرده اند تا این جنبش طرفدار دموکراسی را در هم شکند.. شورای همکاری خلیج فارس که سعودی ها در ان قدرتی پیشتاز دارند گفتگوهایی را در پیشنهاد عضویت به اردن و مراکش ، دو کشورغیر خلیج فارسی ،غیرنفتی و دارای نظام سلطنتی سنی مذهب، به منظور ایجاد جبهه قوی در برابر ایران داده اند.

جدا ازرسیدگی موضوع ایران و دست و پنجه نرم کردن با نزاع روبه تنش دو همسایه خود یعنی عراق و یمن، عربستان سعودی  همچنان میبایست شوک اقتصادی تقلیل قیمت های نفتی را جذب کند. در اوایل ماه ژانویه، نفت بنت کروک برای اواین بار پس از  سال 2009 هر بشکه زیر پنجاه دلار  سقوط کرد. بخشی از این سقوط توسط رد عربستان سعودی در کاهش سطوح عالی تولید ایجاد شد.

در اخرین اجلاس اوپک در ماه نوامبر سعودی ها مسئولیت جلوگیری کارتل های نفتی از کاهش تولید که باعث افزایش قیمت های نفتی میشد را به عد گرفتند. اما در عوض، سعودی ها تلاش کرده اند تا سهام بازار خود را حفظ کرده و نفت خام ایالات متحده را  از میدان به در کنند که برای رقیب ماندن نیاز به قیمت های بالای دارد.



 

 

The Great Debate

Saudi Arabia faces many threats, and Iran isn’t at the top of the list

By Mohamad Bazzi

May 28, 2015

Iran | islamic state | Saudi Arabia | Saudi-Iranian proxy war | Turki al-Faisal | yemen

 

Shi’ites chant slogans during a rally following Friday’s suicide attack at a Shi’ite mosque, at Qatif, in east Saudi Arabia May 23, 2015. REUTERS/Stringer

As Iran and major world powers race toward a June 30 deadline to reach a final agreement on limiting Tehran’s nuclear capability, Saudi Arabia is so furious that it is threatening to develop its own nuclear program. The Saudis are hinting that, along with other Arab states, they would match whatever nuclear enrichment capability Iran is allowed to preserve.

“Whatever the Iranians have, we will have, too,” Prince Turki al-Faisal, the former Saudi intelligence chief, warned at a conference in South Korea last month. Under the emerging deal, instead of ending Iran’s nuclear program outright, Tehran might be allowed to keep up to 5,000 centrifuges to produce nuclear fuel for energy and medical purposes.

Saudi Arabia’s leaders are fixated on containing Iranian power throughout the Middle East, whether real or perceived. The Saudis worry that, once economic sanctions are lifted under a nuclear deal, Iran would gain access to tens of billions of dollars in frozen funds and new oil revenue, which Tehran could use to expand its influence in Iraq, Syria, Lebanon and elsewhere.

“Underlying all of this is how do we confront Iran’s interference in the affairs of the countries of the region,” the Saudi foreign minister, Adel al-Jubeir, said before leaders of the Gulf Cooperation Council met with President Barack Obama at Camp David this month. “We see Iran’s hand in Lebanon, in Syria, in Iraq. We see Iran’s hand in Yemen. We see Iran facilitating terrorist organizations, so the challenge is how do we collectively coordinate our efforts.”

But Saudi Arabia and the other Sunni Arab states should not be so singularly obsessed with the danger posed by Shi’ite-led Iran. These states have other internal problems  and economic worries to deal with, especially bulging youth populations and the lack of avenues for political expression. The House of Saud is facing a challenge from the militant group Islamic State, which carried out a suicide bombing last week that killed at least 21 worshippers at a Shi’ite mosque in the kingdom’s Eastern Province. The Saudi regime must also cope with the long-term consequences of declining revenue due to lower oil prices.

In an interview with the New York Times in early April, Obama warned that U.S. allies like Saudi Arabia should be more worried about internal threats. These states have “populations that, in some cases, are alienated, youth that are underemployed, an ideology that is destructive and nihilistic, and in some cases, just a belief that there are no legitimate political outlets for grievances,” Obama said, adding: “I think the biggest threats that they face may not be coming from Iran invading. It’s going to be from dissatisfaction inside their own countries.”

Obama’s comments angered the Arab monarchs, including the leaders of Saudi Arabia, the United Arab Emirates and Bahrain, who decided to send lower-level officials to the Camp David summit. But Obama was trying to initiate a difficult conversation with U.S. allies — a discussion that got drowned out by a focus on who did and didn’t make it to the summit.

Saudi Arabia must deal with its “youth bulge”: more than half of the country’s population of 29 million is under the age of 25. Two-thirds of the population is under 30. Most troubling, the estimated unemployment rate for Saudis aged 15 to 24 is about 30 percent.

While Saudi officials insist that their substantial foreign reserves allow them to withstand a long period of low oil prices — and potential regional turmoil — the reserves dropped by $36 billion in March and April alone. (Saudi reserves peaked at around $800 billion in mid 2014; some economists forecast that they could drop to $500 billion in the next two years.) When King Salman ascended to the throne after his brother’s death in January, he granted salary bonuses to all public employees and members of the military. Those bonuses most likely came out of the foreign reserves, since the kingdom was already projecting a 2015 budget deficit of $40 billion — the first in seven years. The Saudi-led war against Houthi rebels in Yemen is also draining the kingdom’s coffers, and the war will become more costly as it drags on.

Yemen is but the latest arena in the Saudi-Iranian proxy war. The conflict with Iran has defined Saudi foreign policy over the past decade, and it intensified since the Arab uprisings of 2011, when the House of Saud tried to choke off revolutionary momentum in the region. Saudi leaders tended to view all Shi’ite politicians and factions in the Muslim world as agents of Iran — and they attached an Iranian connection, whether real or imagined, to virtually any regional security issue.

—–

For the Saudi regime, internal and external pressures converged during the Arab uprisings of 2011. After the wave of popular protests forced out longtime dictators in Tunisia, Egypt, Libya, and eventually Yemen, the Sauds were worried about the revolt spreading to the kingdom.

The House of Saud quickly resorted to one of its time-honored methods of shoring up internal support: generous handouts. Shortly after the leaders of Tunisia and Egypt were toppled, then-King Abdullah set aside $130 billion to buy domestic peace. He awarded two extra months of salary to all government employees, who make up a majority of the national workforce, and created more public-sector jobs.

Abdullah also budgeted $70 billion to build a half-million housing units for low-income Saudis over five years. And he granted about $200 million to organizations controlled by the Wahhabi religious establishment, including the dreaded morality police. In turn, the kingdom’s highest religious council issued a fatwa proclaiming that Islam forbids street protests. The ruling family also played the Shi’ite card, declaring that the uprisings across the region were targeting Sunnis and being instigated by Iran.

The Saudi regime became more nervous when the revolutions spread to Yemen, on its southern border, and Bahrain, a Shi’ite-majority country ruled by a Sunni monarchy only 16 miles from Saudi Arabia’s Eastern Province, where most of the kingdom’s oil reserves lie and where a large segment of the population is Shi’ite. The Sauds accused Iran of supporting the Bahrain uprising, and sent troops across the causeway to help crush the pro-democracy movement. The Gulf Cooperation Council, of which the Saudis are the leading power, began discussions on offering membership to Jordan and Morocco — two non-Gulf, non-oil-producing Sunni monarchies — in a bid to build a stronger bulwark against Iran.

Aside from dealing with Iran and coping with worsening conflict in its two neighbors, Iraq and Yemen, the kingdom also had to absorb the economic shock of plummeting oil prices. In early January, Brent crude, the international benchmark, fell below $50 a barrel for the first time since May 2009 — a drop caused in part by Saudi Arabia’s refusal to cut high production levels. At the last OPEC meeting in November, the Saudis led the charge to prevent the cartel from cutting production, which would have driven prices up. Instead, the kingdom has tried to retain its market share and to drive out U.S. shale oil, which requires higher prices to remain competitive.

There are signs that the kingdom has used oil as a weapon to punish Iran, and Russia, for their support of Bashar al-Assad’s brutal regime in Syria. Since the Syrian uprising began in 2011, regional and world powers have played out a series of proxy battles there. As Saudi Arabia and Qatar armed many of the Syrian rebels, the Iranian regime — and to a lesser extent, Russia — have provided the weapons and funding to keep Assad in power. Facing Western sanctions and economic isolation, both Iran and Russia are dependent on oil prices remaining above $100 a barrel to meet their budget commitments. While Saudi can better withstand lower prices, oil revenues still account for nearly 90 percent of government income.

So far, Saudi leaders have been able to endure the economic shock by increasing oil production to make up for falling prices, and by accessing the kingdom’s foreign reserves. But these are not long-term solutions to Saudi Arabia’s internal challenges: a growing youth population that is underemployed, the lack of political outlets, and high dependence on oil revenues. The House of Saud cannot solve these problems by fixating on the Iranian threat.

 

 

 

 

 مترجم: سید علی سجادی